مدح و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
میداند آنکه صد گره افتاده در کارش قطعاً میارزد ذکر «یا زهرا» به تکرارش وقتی دلیل خلق عالم، خلقت زهـراست یعنی خدا میخواهد عالم را بدهکارش هرکس که حُبّ فاطمه در دل نگهدارد تا روز محشر مرتضی باشد نگهدارش با چشم خیسم باز از او اشک میخواهم من هم نخواهم، نیست چشمم دستبردارش شام سیاهِ سائلان چون روز روشن شد در پـرتـو خـورشید عـالـمتابِ ایثـارش افطار خود را مثل مولا بر گدا بخشید دریای رحمت بود ذکر حق شد افطارش وقت قنوت او ملائک خـیره میماندند بر آسـمـانی مملـو از دریـای انـوارش او لیلة القدرست و قدرش را علی فهمید همچون شب قدری که مستور است اسرارش آیه به آیه خطبه خواند و کافـران دیدند قـرآن تراوش کرد از نطق گهـربارش صدیقهای که تا کمر خم شد نبی بر او آنشب کمر بستـند کـذابان به انکـارش حرف علی که در میان باشد، سپر زهراست صد مرد جنگی نیست یکلحظه جلودارش کم کم غلاف از شرم مولا آب شد وقتی در پیش چشمان علی، دست علمدارش بازو ورم کرد و دل هفت آسمان خون شد این را حسن میداند و چشمان خونبارش من کیـسـتم تا زائر آن بینـشان باشـم؟ وقتی که خورشید است هر دم جزء زوارش فــردا بـرای انـتـقــامـش مـیرسـد امـا امروز مهدی هر کجا باشد، خدا یارش |